پشت خطــے
از عجائب انسان بهتون بگم که: یا محمد سلام شب مهتاب است ،شب روشنایی و آب...شب آرزوهاست. آرزوی من آرزوهای زیبای شماست.. امشب تصمیم گرفتم آنلاین بنویسم...هرچه که به ذهنم بیاد! هر حرف که میزنیم در عالم بالا انشاء میشود، هر عملی که از ما سر میزند جایی ثبت میشود ، هر آهی که میکشیم شاید سالیان بعد اثر میکند ، و هر دلی که بدست می آوریم ذخیره ی محبتی است برای آینده مان. پس باور کنیم هر کلامی که اینجا تایپ میکنیم انشاء میشود حتی اگر هیچ خواننده ای نداشته باشد.هر مطلبی میزنیم ثبت میشود حتی اگر آرشیوش نکنیم.به هر کسی محبتی کنیم خدایش میبیند حتی اگر خودش نبیند.و دلی که میشکنیم یک نفر میلرزد حتی اگر خودش خیالش نباشد.حتی ...حتی...حتی اگر نه تو مخاطبت را بشناسی نه او ترا! بچه ها بارها از رسالت قلم و وبلاگ نوشته اند ..اینهم روش! سخن کوتاه اثرش بیشتر است...گرچه دنیایی حرف داشته باشی. یکی از آن آرزوهای قشنگت رو حروم من میکنی؟ یا محمد *واقعا که...خجالت نکشیدن جلوی خواستگارا شربت رو تو لیوان ایرانی بیارن؟ همه ی اینها رو به اضافه کلی افاضات خرد و کلان دیگه خودم با همین گوشهام شنیدم.... ملاک شخصیت...معیار ازدواج...شان انسان...آبرو ...در حرف و عمل ما چقدر شبیهن؟ متاسفم که بگم آمار بیماریهای سرطان و ام اس در شهر اصفهان نسبت به شهرهای دیگه خیلی بالاتره یا محمد پ ن:از کی باید تشکر کنم که منتخب شدم؟ باور میکنید امروز صبح که بیدار شدم به چی فکر میکردم؟...اینکه کاش حالا حالاها منتخب نشم چون هنوز خیلی جا داره تا وبلاگم به دل خودم بشینه..دوباره بلای قبلی سرم اومد دقیقا روزی که انتظار نداشتم منتخب شدم!!! به هر حال از لطف همگی ممنونم، باشه جبران کنم. چند تا مطلب مهم رو که تقریبا همزمان اتفاق افتاده مجبورم همزمان تو یه پست mp3بگنجونم 1.اول از همه تبریک به تیم ملی والیبال مربی و بازیکنان با ایمان و با غیرت و تک والیبالیست 2.نمیدونم در مورد بازیگر زن سینما و تلویزیون فاطمه معتمد آریا (به قول روزنامه وزین کیهان:ف. میم)جدیدا چیزی شنیدین یا نه؟نشنیدین بگین تا توضیح بدم. نمیدونم اینا رو چرا نوشتم فعلا بسه هرچی تنتونو لرزوندم بقیه اش پی نوشت میشه.. یا محمد دیروز توی قبرستون دیدم روی یه قبری چند تا تکه یخ دیدم بیشتر از چهل روز میشه که عمومو ندیدم خیلی دلم تنگ شده دیریست که از غوغای چشمان ترت بی خبرم رسمه که بعد از چهلم میرن صاحب عزا رو از مشکی در میارن.. او قصه نخوانده یک عمر زندگیست نقطه ،بخواب،قصه به فردا نمیرسد حرف زیاده و منم پر حرف...نمیخوام اذیتتون کنم اینم زمزمه من از خونه خودمون تا خونه عموم(فقط یکی دوتا کوچه راهه) کوچه وقتی که نباشی رگ خشکیده شهره پ ن*(این قسمت نوشته رو اصلاح میکنم...بدلیل مسئولیتی که بهم واگذار گردید فعلا هوس مردن ندارم) پ ن عیدتون هم مبارک، فاطمی باشید
حریصُ علی ما مـنع
خوب و بد هم نداره هر انسانی به نوعی حریصه ؛حریص به مال دنیا ،حریص به علم ،حریص به آزادی های بی مرز!
احتمالا این میل و طمع از کودکی در وجود او شکل میگیرد ،چیزی که از آن منع شده کنجکاوی او را تحریک میکند و با عث گرایش فرد به آن میشود.منتها عوامل دیگیری هم باید محیا شود تا مسیر زندگی و سرنوشت او را در آینده مشخص کند.
نمونه ها بسیار است پیدا کردنش با تو...
این سوژه وقتی به ذهنم اومد که به استراحت مطلق محکوم شدم!
دلم لک زده برای ظرف شستن کاری که هر موقع دیگه ای بود یه جوری میپیچوندمش!
*وا!!!!!!!اینم شد حلقه؟ همش 50 تا نگین بیشتر نداره...
*اینجوری میخوای بیای مهمونی؟ بابا یه انگشتر درست حسابی بخر دستت کن..شخصیت زن به همین چیزاستها..یه انگشتر درشت پر از نگین!
*واقعا پسره خوشبخت شد ،میگن عروس فقط بیست میلیون نقره داشته!!!!
*آقای داماد ماشینشون چیه اونوقت ؟
*خیلی آدم حسابی بودن .واقعا که مهمونی خوبی بود.خیلی آبرومندانه برگزار کردن......شاید سی نوع غذا تو سفره شون بود!!!
این ملاک و معیارها از کجای آموزه های دینی و فرهنگی ما نشات میگیره؟
فکر میکنید این آمار چقدر به تجملاتی بودن ما بستگی داره؟
واقعا دیگه فوتبالیستهامون باید آب بشن برن تو زمین..
با اینهمه دلاری که خرجشون میشه و باز هم روزی نیست که طبل رسوایی یکیشون به صدا در نیاد!!
از بعضی مسئولین هم در عجبم که تا چه حد باید به این دو تیم درب و داغون پایتخت بها بدن چون فقط فوتبال یک ورزش سیاسیه؟
ازون طرف فیلمهای ایشون و رو اخیرا چپ و راست مشاهده میکنید یا نه؟
بهتر نیست قانون ممنوع التصویر شدن بازیگرا به عدالت در مورد همگی شون رعایت بشه؟
(خب حق دارن اخه اگه چشم پوشی در کار نباشه که جمعیت بازیگرها کاهش فجیعی پیدا میکنه!!)اونوقت شبها اگه خانم بختیاری رو نبینیم که افسرده میشیم!!
1.علاقه شدیدی پیدا کردم به رشته قایقرانی در آبهای خروشان اما نه قایقشو دارم نه آب خروشانشو.
2.بچه که بودم هرچی به مامانم گفتم محض رضای خدا یه پسر وسط این دخترا بیار بلکه ما بی برادر نشیم گوش نکرد.ولی انگا خیلی هم بد نشداا!!!!
3.اگه خدا بخواد میخواییم یه تشکیلاتی مجمعی چیزی درست کنیم واسه وبلاگ نویسان اصفهانی با یه نفر هم صحبت کردم اگه بشه حرف ما رو بگوش مسئولین برسونه...چه شود...وقتی در وبلاگاتون تخته شد بهتون میگم
..
گفتم آخی این بنده خدا گرمایی بوده...زنموم گفت:حالا سرما نخوره...
اما الان فکر میکنم آن تکه یخ را گذاشتن تا بجای مععشوقش برا ش گریه کنه
شاخه های دیدار خشکیده
ولی ریشه دیدار سبز خواهد ماند
فردا تا کوچه باران می آیم
تا لحظه دیدار تو در باران می مانم
این مدت همش بغضمو خوردم اشکهامو نگه داشتم واسه تاریکی شبها
... دیروز چهلم بود و فردا عید اول ..آخ چه عیدی .....عموی من علاقه خاصی به حضرت زهرا داشت ....روز رفتنش ایام فاطمیه بود .اینم از عیدشد
اون روزها داغ بودیم گریه میکردیم..ناله میکردیم...بی قراری میکردیم....
ولی الان بعد از چهل روز اشکها تموم شدن ....هرز گاهی با یاد آوری خاطراتش میریم تو فکر.....چه راحت تموم شد
خورشید و از ما گرفتن شکر شب ستاره پیداست
خدایا شکرت.......
ما هم اینکا رو کردیم....ولی کسی نبود مشکی ما رو در بیاره
درست مثل اون روزهایی که باید دخترعموها رو آروم میکردیم...ولی کسی نبود ما رو آروم کنه
چقدر دلم یه شونه میخواست که سرمو بذارم روش گریه کنم ولی اون شونه نلرزه
نبودی در فراق شانه هایت به هر خاکی رسیدم تکیه کردم
خدایا شکرت.......
زندگی دیگه رنگی نداره برام...دلبند دنیای دیگه ای شدم.......هوس مردن کردم انگار! مخصوصا ازشبی که توی اون اتاقی که عموم از دنیا رفت خوابیدم
نه اینکه فکر کنید جو گیر شدم...یا دارم خودشیرینی میکنم....نه!
ولی مرگ رو از نزدیک دیدیم ...خیلی نزدیک.......چیز بدی نبود خیلی هم دوست داشتنی بود*
خدایا شکرت
دیگر بس است گریه امانم نمیدهد گویا کنون به دل من رسیدهای
یک روز میرسد که به آغوش گیرمش هرگز بعید نیست، خدا را چه دیدهای؟
فقط دعا کنید.
ماه تو گوش خونه گفته دیگه با پنجره قهره
سقف دلبستگی بی تو واسه من سایه نداره
دلم از روزی که رفتی دیگه همسایه نداره
.
.
.
فاتحه واسه عمو محمد فراموش نشه
یا محمد