[شرمنده خاله... سوتي دادم!! اين كام رو اول اشتباهي واسه دختر خاله فرستادم!!]
مي بينم كه خاله عمرا نميتونه دست از اين به قول خودش گناه برداره!! اين بحث رو يه بار با مدير سال اول عمومي داشتم. با اينكه از اون مدرسه اصلا خوشم نميومد. ولي مديرش آدم منطقي بود. مهربون هم بود. ميگفت: «مشكل اينه كه هركي تابلوي وظايف طرف مقابلش رو مي خونه. كاري هم به تابلوي خودش نداره!» حالا حكايت ماست...
ياعلي خاله يي...!