پشت خطــے
نهی از منکر زبانی هم دیگه به درد نمیخوره ...تا بیای حرف بزنی مردم به عمل و رفتار خودت نگاه میکنند ،وقتی یه بچه مذهبی کاردرست ببینیم چه احساس خوبی بهمان دست میدهد؟در مقابل وقتی یه خانم با یک چشم! بیاید و انچنان ابروها را در هم بکشد که همان دو تا چشم هم محو شود و با لحن تندی جلوی آشنا و غریبه خطای ما را توی سرمان بکوبد چقدر چندش آور است همه ی این مقدمه چینی را کردم تا بگویم دختران چادری ما موقع تفریح یا جشنهای خاص (مثل عروسی ها)با اینکه حجابشان را (ان شا ءالله)رعایت میکنند با چادر مشکل پیدا میکنند و چادر مظلوم میشود من نه از چادر ملی دفاع کردم نه آن را نفی کردم... ولی هفته ی گذشته که با فامیل رفته بودیم سدّ زاینده رود(چادگون خودمون) از بین تمام خانمهای محجبه -از حور و پری ها بگذریم- تنها کسی که چادر روی سرش دوام آورد من بودم چون چادرم ملی بود به چند دلیل این پست را موقعی که جنجال چادر ملی بود نزدم:اول اینکه توی اون شلوغی صدامون به جایی نمیرسید.دوما بخاطر جو موجود یحتمل متهم به مد گرایی و چادر اندامی و هزار اَنگ بی دینی...هم میشدیم.سوما اون موقع نرفته بودیم سّد یا محمد به دعوت آقای اجرایی ،جسارت میکنیم و در کنار اساتید پنج تجربه خود را برای وبلاگ نویسان مبتدی به نظم مینویسیم: 4-سخن دانی و خوش خوانی نمی ورزند در شیراز بیا حافظ که تا خود را به مُلک دیگر اندازیم 5-عیب می جمله چو گفتی هنرش نیز بگو نفی حکمت نکن از بهر دل عامی چند و اما دعوتنامه من:خانم ناظم،خودنوشت،عشقی،آیلا،یاس 18ساله و هر کس دیگه ای که بلده وبلاگ بنویسه! عشق می ورزم و امــــــــید که این فن شریف چون هنر های دگر موجب حرمان نشود پی نوشتها: یا محمد یه لقمه نون حلال 3-الو صدامو میشنوی این دفعه هرچی تو گلومه میریزم بیرون اخیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــش 5-چند شب قبلش !هم خواب دیدم دوستم رو بعد از 10 سال پیدا کردم و کلی با هم چایی خوردیم!(خوابهای منو دست کم نگیریدا) چی؟مشخصاتش؟مگه خودتون خواهر مادر ندارید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ کاش جای خوابها و بیداریها عوض میشد!! یا محمد از عجائب انسان بهتون بگم که: یا محمد سلام شب مهتاب است ،شب روشنایی و آب...شب آرزوهاست. آرزوی من آرزوهای زیبای شماست.. امشب تصمیم گرفتم آنلاین بنویسم...هرچه که به ذهنم بیاد! هر حرف که میزنیم در عالم بالا انشاء میشود، هر عملی که از ما سر میزند جایی ثبت میشود ، هر آهی که میکشیم شاید سالیان بعد اثر میکند ، و هر دلی که بدست می آوریم ذخیره ی محبتی است برای آینده مان. پس باور کنیم هر کلامی که اینجا تایپ میکنیم انشاء میشود حتی اگر هیچ خواننده ای نداشته باشد.هر مطلبی میزنیم ثبت میشود حتی اگر آرشیوش نکنیم.به هر کسی محبتی کنیم خدایش میبیند حتی اگر خودش نبیند.و دلی که میشکنیم یک نفر میلرزد حتی اگر خودش خیالش نباشد.حتی ...حتی...حتی اگر نه تو مخاطبت را بشناسی نه او ترا! بچه ها بارها از رسالت قلم و وبلاگ نوشته اند ..اینهم روش! سخن کوتاه اثرش بیشتر است...گرچه دنیایی حرف داشته باشی. یکی از آن آرزوهای قشنگت رو حروم من میکنی؟ یا محمد
این مسلمانی نیست...به یاد ندارم امام حسین اخم کرده باشد..پس امر به معروف و نهی از منکرهمان عملِ درست ماست!بگذارید کمی ریزتر شویم؛
برای تشویق کردنِ دختران به سر کردنِ چادر، نشان دادن یه دختر محجبه و خوش برخورد و تحصیلکرده بهتر است یا نشان دادن عکس مادر بزرگ با چارقدی که دیگر مد نیست؟
مد سازی برای حجاب جای تحسین دارد ،اگر در عین زیبایی و بروز بودن (سازگار بودن با فعالیتهای امروزه زنان)اصالتهای خود را هم بر باد ندهد.
این نشان میدهد که چادر دارد با بعضی از فعالیتهای ما تناقض پیدا میکند (اگر نگوییم دست و پاگیر است)مسلما *موقع تفریح دختران هم دوشادوش مردان!!توپ میزنند، ماهیگیری میکنند، میدوند و ....یا** موقع خرید ..فکر کنید با یک نایلون سنگین و یک کیف دستی و احیانا یه نی نی چادر را چطوری نگه دارد؟***شب عروسی داداشه!آینه شمعدون رو کی بیاره دنبالشون؟آّبجی کوچیکه ، تازه فکر کنید همزمان بخواد نقل (گردویی) هم بپاچّه رو سر عروس....
و نمونه هایی که شاید هیچ وقت فکر شماها(آقایون) رو مشغول نکرده باشه
...
1-بس نکته غیر حُسن بیاید که تا کسی مقبولِ طبع مردم صاحب نظر شود
2-حافظ گــَرَت ز پند حکیمان ملالتست کوته کنیم قصه که عمرت دراز باد
3-دلنشان شد سخنم تا تو قبولش کردی آری آری ،سخن عشق نشانی دارد
1-هم اکنون سُکان وبلاگ تنها بدست خودم میباشد.
2-مدتی است خستگی بر خیلی از دوستان غلبه کرده و اول چیزی که کنار گذاشته اند وبلاگهای بی نوایشان بوده ،وای به وقتی که ماه رمضون بیاد و پشت بندش هم مهر!نکنید اینجور...
3-در اینجا هم لازم میدانم از جناب حافظ تشکر کنم که در راه وبلاگ نویسی مشوق من بوده است.
4- و اما ماه شعبان را غنیمت بدانیم ،حدیث کسا فراموش نشود، پشت خطی هم یادتان نرود
1-چه کسی میتونه ادعا کنه تا حالا حروم نخورده؟؟؟؟؟؟؟
کدوم کارمندی میتونه ادعا کنه تمام وقت ساعت اداری رو در حال انجام وظیفه اس؟
کدوم مدیر و رئیسی پیدا میشه که حتی برای یک بار هم پارتی بازی نکرده باشه؟
کدوم رستوران و اغذیه فروشی غذای سالم دست مردم میده؟کدوم میوه فروشی رو میشناسید که سد معبر نمیکنه؟!!یا کدون راننده تاکسی رو دیدین که تخلف نکنه؟!!
چرا وقتی کاسبی میبینه مشتری از یه جنسی خوشش اومده قیمتشو بالا میبره؟؟پس کی میخواییم مسلمون بشیم؟اگه فقر هست اگه زندگی روز بروز سخت تر میشه بهتره در نحوه زندگیمون تجدید نظر کنیم بهتره یه نگاه عمیق به نون توی سفره مون بندازیم جواب خیلی از سؤالاتمون رو خواهیم گرفت
خدا رو شکر بابت وبلاگ نویسی پولی نمیگیریم وگرنه ازکجا معلوم وقت ملت رو هدر نداده باشیم؟
اخه تو که از زندگی من خبر نداری کی میگه نظر بدی؟
اصلا شده تا حالا یه کلمه بپرسی تا قضیه رو واست تعریف کنم؟ خودبخود واسه کی داری نسخه میپیچی؟
اصلا میدونم مشکل از خودمه .. همیشه هرچی گفتی دم نزدم و فقط گفتم: بله ..درست میفرمایید ..حق با شماست ..واسه همین حال و روزم اینجوریه
نمیخوای کمک کنی بگو نمیخوام ..چرا اینقدر میپیچونی قضیه رو!همش میگه اگه فلان میکردی..اگه بهمان میکردی .. میمیری یه خرده همدردی کنی ؟تا کی نصیحـــــــــــــــــت؟خب بنده خدا یه ذره هم خودتو ببین
من الان دارم تقاص اشتباهای چند سال پیش جنابعالی رو پس میدم .چرا فکر میکنی همه کارهات درست بوده و هست فقط ماییم که داریم اشتباه میکنیم؟
دیگه بیست و خورده ای سالمونه خدای نکرده ،یه نخودچی عقل هم خدا بهمون داده احساس میکنم خیلی وقتها عقلم از شما ها هم بهتر کار میکنه..
کاری ندارید /سلام برسونید/خدافظ
بالاخره حرفامو بهش زدم..
بقول یه بابایی این آخری مخاطب خاص داشت!
4-چند شب پیش خواب دیدم وبلاگم هک شده ،بدتر ازون اینکه اسم و مشخصات و عکسم هم توش زده بودن از همینجا بود که فهمیدم کار خودی بوده!!
تا من نگفتم کسی ازین وبلاگ خارج نمیشه
حالا اگه احیونا دختری با مشخصات اون پیدا کردین ماله منه!!
حریصُ علی ما مـنع
خوب و بد هم نداره هر انسانی به نوعی حریصه ؛حریص به مال دنیا ،حریص به علم ،حریص به آزادی های بی مرز!
احتمالا این میل و طمع از کودکی در وجود او شکل میگیرد ،چیزی که از آن منع شده کنجکاوی او را تحریک میکند و با عث گرایش فرد به آن میشود.منتها عوامل دیگیری هم باید محیا شود تا مسیر زندگی و سرنوشت او را در آینده مشخص کند.
نمونه ها بسیار است پیدا کردنش با تو...
این سوژه وقتی به ذهنم اومد که به استراحت مطلق محکوم شدم!
دلم لک زده برای ظرف شستن کاری که هر موقع دیگه ای بود یه جوری میپیچوندمش!