سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پشت خطــے

چه خاااکی ...

احساس اون هنر پیشه رو دارم که میره تو یه خونه متروکه درو باز میکنه یه دفعه خاک جلو چشمشو میگیره..بعد میره جلوی آینه نیم کیلویی هم غبار از روی آینه پس میزنه تا خودشو ببینه... تار عنکبوتهای سقف‚ فاخته ها که بالای در اتاق لونه کردند‚صدای کلاغها روی چنار های حیاط‚حوض پوشیده با برگهای پاییزی!! ...

اگه این مدت به جای وبلاگ نویسی عمرمو توی فیلمنامه نویسی تلف کرده بودم تا الان دست راست عمو ضرغام شده بودم.پوزخند

 

سلام.دلم تنگ شده بود برای اینجا و البته خواننده هاش..محرمتون باشور و حال‚ روزگارتون خوش


نوشته شده در شنبه 89/9/20ساعت 11:50 صبح توسط پشت خطــے| نظرات ( ) |

<      1   2